محل تبلیغات شما

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله كه مدتي مريض بودم در حدي كه چند ماه از تخت نمي توانسم به زير ايم . يعني بطوري كه يك مريضي درمان نشده مرض هاي ديگر هجوم مي آوردند.ممكن است بعضي برايشان سئوال پيش آيد كه چرا حمد .

اول اينكه باري تعالي هر كاري كه انجام دهد واقعاً شكر گذاري دارد. زيرا اگر كاري كنيم كه بر خلاف سنت الهي باشد كه در زندگي به وفور اتفاق مي افتد.لطف پروردگار شامل حال شده وبا مريضي ومشكلات ديگر نحسي آن بر طرف وانشا الله كه وزر و وبال آن از بين ميرود.

دوم اينكه اين مريضي بركات زيادي معنوي ومادي برايم داشت كه يكي از آن ها به خانه بخت رفتن يكي از عزيزانم بود. ولي قطع شدن ارتباط با مراجعين به وبلاگ ، خوش آيند نبود .خدا را شاكرم كه دوباره مي توانم اين ارتباط را بر قرار كنم واما مطلبي كه درج مي شود .اخرين شماره اشاره مي باشد وانشاالله بمرور شماره اي قبلي هم درج خواهد گرديد.

بسمه تعالي

اشاره49»

جلسه انجمن ادبي مخابرات مورخ 19/9/98

در انجمن گفته شد پيامبر صلي الله عليه واله از صحبت هاي خود استغفار مي كرده است.آيه 19 سوره محمد (ص9 »از پيامبر مي خواهد كه استغفار كند زيرا استغفار يك عبادت است ، گرچه گناهي در كار نباشد.از آن گذشته كلام پيامبر وحي است زيرا در سوره نجم مي فرمايدبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿۱﴾ سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى ‏آيد (1) مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ﴿۲﴾[كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده (2)وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾ و از سر هوس سخن نمى‏ گويد (۳)  

عده اي با توجه به اطلاق آیه 3 سوره‌ی نجم معتقدند که تمام سخنان و رفتار و کردار پیامبر(ص) از وحی ناشی شده است.عده‌ای نیز بر این باورند که آیه 4 سوره‌ی نجم درباره‌ی قرآن کریم و آیاتی است که بر پیامبر(ص) نازل می‌شد، اگر چه سنت پیامبر(ص) حجت است و سخنان و رفتار و سکوت آن‌جناب از روی هوا و هوس نبود.به نظر می‌رسد آنچه در این باب به طور مسلم می‌توان گفت این است که هیچ‌گاه رفتار و سیره پیامبر(ص) بدون اذن وحی نبود، همان‌گونه که گفتار آن‌جناب این چنین بود، و محاورات روزمره و عادی زندگی پیامبر(ص) هم از روی هوا و هوس نبود. در واقع محال بود که بر دامن آن‌جناب در این وادی هم گرد گناه نشسته باشد.

خود تحقيري

بازي صندلی،در مهد کودکهای ایران 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلی و ادامه بازی تا یک بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن.

در مهد کودکهای ژاپن 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن اگه یکی روی صندلی جا نشه همه باختین. لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میکنن و همدیگر رو طوری بغل میکنن که کل تیم 10 نفره روی 9 تا صندلی جا بشن و کسی بی صندلی نمونه. بعد 10 نفر روی 8 صندلی، بعد 10 نفر روی 7 صندلی و همینطور تا آخر.

با این بازی ما از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هر کی باید به فکر خودش باشه. با این بازی اونا به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر و کار تیمی رو یاد میدن.»

در دنياي مجازي بازي كه در بالا به آن اشاره شده در وبلاگ ها وسايت هاي متعددي بعنوان بازي كودكان  آورده وبه انجمن ادبي ؟!!! هم سرايت كرده ، كه قابل تأمل است وظاهراً ابتدا سايت بانكي» كه طبق نوشته خودش كار هاي اقتصادي مانند استخدام بانك وموسسات ،بازار كار ، اعلام نتايج قرعه كشي بانك ها ومقايسه نرخ سود بانك هاي مختلف ومانند آن را انجام مي دهد درسايت خود نوشته یکی از دوستان که از سفر شرق آسیا بازگشته بود تعریف می کرد  در مهد کودک های ژاپن مسابقه ای تحت عنوان صندلی بازی برگزار می شود در این مسابقه.» گذشته از اينكه معلوم نيست اين يك نفر چه كسي بوده وچقدر اطلاعات وشعوردرك مسائل اجتماعي را دارد وچند تا از مهد كودك هاي ژاپن  وكدام از آن ها اين بازي را انجام مي دهند . بجاي اينكه شرح بازي را در مهد كودك هاي ژاپن بنويسد ،مي نويسد به گزارش بانكي دات آي آر» در مهدهاي ايران بازي صندلي اجرا مي شود كه به 10 كودك مي گويند كسي ، در مسابقه پيروز مي شود كه بعد از اتمام صداي موسيقي روي صندلي نشسته باشد (معناي ضمني آن اين است كه آن بي عرضه اي كه پس از اتمام موسيقي جاي نشستن پيدا نكرده بازنده است» واين قلم فرسايي را با تعميم به همه جامعه واثار سوء آن ادامه داده .يكي نيست از نويسنده اين خذعبلات سوال كند تو كه گفتي يك نفر كه از شرق آسيا امده بود بازي مهد كودك ژاپني ها را مي گفت چطور شد گزارش خبر گزاري بازي را در ايران تشريح كرد اين در حالي است كه در ايران كه چنين بازي وجود ندارد معلوم نيست اصلاً در ژاپن چنين اتفاقي مي افتد يا نه؟. واز همين بازي كه يك نفر در بازگشت از مسافرت شرق آسيا تعريف كرده راست ودروغش بعهده سايت بانكي نتيجه گرفته كه در ايران فرهنگ ما مشكل دارد. خيلي عجيب است كه در قرون اخير عده اي پيدا شده اند كه فرهنگ غني خودمان يعني  فرهنگ ايران اسلامي  راتحقير مي كنند .بعنوان مثال به داستان ايراني ده تا بايد باشد ولي نه تا است» ،اشاره مي شود تا معلوم گردد فرهنگ ايراني چه جايگاهي از قديم الايام تا كنون داشته است والحمدلله در حال حاضر در اوج عزت در دنيا قرار دارد.واما داستان:

ده تا بايد باشد ولي نه تاست

(خان ده پايين ده گوسفند ويك نوشته داد به نوكرش كه اين ها را براي خان ده بالا ببر.نوكر خان در بين راه به دوستان خود رسيد پس از حال احوال دوستان از نوكر خواستند كه يكي از بره ها را كباب كرده ومي خوريم وبه اين زودي ها اين دو ،خان همديگر را نخواهند ديد .از آنجائيكه آ دم طمع كار سودو ضرر خود را نمي تواند تشخيص دهد نوكر به فكرش نرسيد كه ممكن است تعداد گوسفندان در نامه نوشته شده باشد، لذا قبول كرد. موقع تحويل گوسفندان به خان ده بالا.خان به نوشته نگاهي كرد ديد تعداد ده گوسفند برايش فرستاده شده .گوسفندان را شمرد ديد نه تا است.رو كرد به نوكر وگفت اين گوسفندان نه تا است .نوكرخود را به نفهمي زده گفت بله قربان نه تا گوسفند است.خان گفت :در نامه نوشته ده گوسفند .،نوكر گفت :بله قربان در نامه نوشته شده ده گوسفند.،خان گفت تو بايد ده گوسفند تحويل من بدهي . نوكر گفت:بله قربان بايد ده گوسفند تحويل بدهم .خلاصه خان ديد نمي شود حالي اين كرد . ده نفر را آورد وگفت :اين ده نفر بايد هر كدام صاحب يك گوسفند بشوند نوكر هم قبول كرد.بدستور خان ده نفر هجوم اوردند كه هر كدام يك گوسفند بگيرند .ولي يك نفر ناكام شد .خان رو كرد به نوكر وگفت:ببين يك نفر بدون گوسفند است.نوكر گفت:اين هم اگر زرنگ بود يك گوسفند گرفته بود.)

ملاحظه مي فرمائيد از اين داستان چند نتيجه براي فرهنگ سازي در اجتماع شده است.

1 ــ  خلاف كار نوعاً زود دستش رو مي شود

2 ــ به مال ديگران طمع نداشته باش

3 ــ انسان بايد متوجه باشد كه ديگران از طمع او سوء استفاده نكنند.

4ــ به امانت نبايد خيانت كرد .اگرنه بايد منتظر رسوائي وجريمه باشي.

5 ــ اگر كار خلاف انجام دادي هم رسوا شده بي آبرومي شوي هم خود را بايد به نفهمي بزني.بهترين مصداق آن همين كساني هستند كه با رانت خواري و مردم را چپاول كرده اند آلان خود را به نفهمي زده انگار نه انگار برادرش يا دامادش بيت الما ل را چپاول كرده اند . در حالي كه زير ذره بين مردم هستند

گفت وگو

اولي :چه چيزهائي وضو را باطل مي كند؟

دومي :هفت چيز وضورا باطل مي كند.اول بول ،دوم غائط ،سوم باد معده وروده ،چهارم خواب ،پنجم چيز هائيكه عقل را از بين مي برد ، ششم استحاضه ن ، هفتم كار هائيكه براي آن بايد غسل كرد. حال چطور شده كه بياد مسائل شرعي افتاده اي؟

اولي: يكي از اديبان انجمن گفت :وقتي گوش نمي شنود وضو باطل مي شود.خيلي تعجب كردم زيرا وضو گرفتن به گوش ربطي ندارد. اين بود كه سوال كردم كه ببينم رابطه گوش ووضو چيست؟

دومي : يكي از امراض ، علم زدگي است.آدم علم زده اگر پيش روانشناس هم برود بيشتر بفكر ارزيابي مدرك يارواست تا علم وعمل او همين كه علم زده را بعنوان يك فرهيخته به انجمن ادبي  براي سخن گفتن دعوت كردند فكر مي كند همه چيز را مي داند ومي تواند  در باره همه چيز صاحب نظر باشد.  وقتي خيلي رسوايئ ببار مي اورد كه كسي  كه قرار است  كمبود علمي ديگران را جبران كند .انقدر مرض علم زدگيش مزمن باشد كه سعدي ،فردوسي ومولوي هم به انگشت كوچيكه او نرسند.

 اولي : قرار نشد برايم منبر بري . بالاخره رو يك حسابي ميگه گوش كه نشنود وضو باطل ميشه !!!

دومي : بايد برايت داستاني بگويم تا متوجه بشوي بقول معروف ربط گوش به شقيقه چيست»؟ . يكي از اين علم زده ها گذارش به روستاي در كوهستان مي افتد كه سواد دار در آنجا نبود .از قضا يك نفر مرده بود  اين ادم تازه وارد كه از نوع فرهيخته انجمن ما بود طبق خواسته اهالي ده اعمال كفن ودفن متوفا را طبق رساله انجام مي دهد تا مي رسد به قرار دادن مرده در قبر ، به دهاتي ها مي گويد مقداري پهن تر( پشكل تر) بياوريد .وقتي پهن تر را آوردند ريخت كف قبر تا مرده بيچاره را روي آن بگذارد كه مابين دهاتي ها پچ پچ شروع شد يكي مي گفت تا حال سابقه نداشته ديگري مي گفت اين با سواد است واز روي رساله عمل مي كند ، اتفاقاًپيلوري كه سواد خواندن ونوشتن داشت رسيد از پيله ور سئوال كردند او هم رساله را گرفت ونگاهي كرد وگفت در اين جا نوشته ته قبر پهن تر (وسيع تر باشد) .بله در مورد ربط گوش ووضو هم در رساله نوشته چهارمين مورد باطل كننده وضو خواب است .ونشانه خواب رفتن هم اين است كه چشم نبيند وگوش نشنود . اگرنه نشنيدن ووضو به هم ربطي ندارد.

اولي : جالب اينجا است كه در همين آخرين جلسه انجمن پيشنهاد شد كه براي تبليغ عكس اين فرهيختگان كذايي در دنياي مجازي پخش شود تا ديگران هم تشويق شده وانجمن شلوغ شود.

دومي  : نمي دانم چي بگم اين علم ودانش وانجمن ادبي آنهم بنام مخابرات وقتي تعداد زيادي جمع شدن آيا اين آبرو ريزي ادامه پيدا نمي كند .وگردانندگان پيدا وپنهان اين انجمن از ديگران خجالت نمي كشند./

اولي  :خجالت كه ندارد با كلك مرغابي مشكل را حل مي كنند .الان فرصت نيست كه وجه تسميه كلك مرغاي را بگويم فقط به يك سرگذشت كوتاه اشاره مي كنم بزرگان قوم در شاه نشين عمارت كه مشرف به باغي بود نشسته بودند.بچه ها هم در باغ بازي مي كردند به شرط اينكه به ميوه هاي باغ دست نزنند .يكي از بچه خيلي دلش انار مي خواست .بدون اينكه بزرگان متوجه شوند يك انار چيده وپشت خود گرفته واز وسط بزرگتر ها عبور كرد در واقع تنها كسي كه اناررا نمي ديد خود ان بچه بود .در اين انجمن هم تنها گردانندگان انجمن هستند كه چيز هاي زشت وناپسند را نمي بينند.

عماد عظيمي (09138772622)

پاسخ به خوانندگان عزيز

شروع فعاليت دوباره وبلاگ

پاسخ به شبه هاي تلگرامي

كه ,مي ,هم ,ها ,يك ,بازي ,يكي از ,ده گوسفند ,كه در ,يك نفر ,مي شود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دل شکســــــــــــــــــــــــــته